قرآن و عرفان
عرفان با دین یک شباهت عظیم دارد و آن، توجه یافتن و توجه دادن به این حقیقت است که هستی واقعی فقط یکی است و آن هم ذات « اول و آخر و ظاهر و باطن» خداوند است که در عین بی نیازی و کمال ذاتی، به قصدی حکیمانه ( چون
نویسنده: بهاء الدین خرمشاهی
عرفان با دین یک شباهت عظیم دارد و آن، توجه یافتن و توجه دادن به این حقیقت است که هستی واقعی فقط یکی است و آن هم ذات « اول و آخر و ظاهر و باطن»(1) خداوند است که در عین بی نیازی و کمال ذاتی، به قصدی حکیمانه ( چون خداوند حکیم است و فعل حکیم، حکیمانه) جهان را می آفریند و انسان را که در خلقت او نفخه الهی دمیده شده است، سرگل باغ آفرینش می گرداند، او را مکرم می دارد و پس از آنکه او را خلیفه خود بر زمین و در طول زمان گرداند،( 2) وی را در دایره سیر نزول و صعود، یعنی نوعی جدا شدن از خدا که هیچ کس رمز و رازش را نمی داند، و در نهایت سیر و سلوک و سیر صعودی بازگشت به او؛ چون پدید آمدن قطره از دریا و باز پیوستن همان قطره به دریا می اندازد.( 3)
در عرفان آفرینش، به صورت خلق از عدم نیست، بلکه به فیض و تجلی است. به تعبیر ساده، انسان و کل ماسوا از خداوند جدا می شود، نه از [مرحله] و کتم عدم، و سرانجام به او می پیوندد. اما یک فرق عظیم دارد و آن این است که عرفان اسلامی بر مبنای بعضی تعالیم قرآن و احادیث قدسی عرفانی، قائل به وحدت وجود است. لیس فی الدار غیره دیارٌ ( در جهان وجود جز او کسی نیست) یا به قول یکی از عرفای بزرگ که چون به او گفته شد: کان الله و لم یکن معه شیءٌ ( خدا بود و در جنب او هیچ موجودی نبود) بلافاصله افزود: و الآن کما کان ( و اکنون نیز وضع همان گونه است). اما اندیشه توحیدی قائل به وجود ازلی- ابدی ( سرمدی) خداوند است در یک سو، که نام یا اسم ذاتش در قرآن الله است و صفاتش بر اساس سنت 99 اسم یا صفت است که به اسماء الحسنی معروف است، او پروردگار و سرنوشت آفرین ماسوایی است که به ارائه ایجادی خود از عدم خلق کرده است. این اعتقاد و اندیشه دینی به خداوند است. اما در عرفان به جای توحید ( یگانه انگاری ذات حق جل و علا)، وحدت ( یگانگی و بساطت وجود، و چون وجود یکی بیش نیست، لذا بین وجود اصیل خداوند و وجود ظلی و مجازی آفریده های او بینونت نیست) و به جای خلقت از عدم، تجلی یا فیض نشسته است.
از سوی دیگر اهل عرفان بیش از اهل ادیان یا همان اندازه، ولی تأویلی تر، به اسمائ الله و شرح آنها می پردازند و چنانکه پیشتر اشاره شد، بعضی، علم عرفان را علم شناخت اسما و صفات الهی دانسته اند. در قرآن کریم به بیش از 99 اسم حسنای الهی اشاره شده است و چه بسیار تفسیرهای عرفانی از سفیان ثوری تا ابوالفضل میبدی و سلطانعلیشاه گنابادی بر قرآن کریم نوشته شده که از ذخائر ارجمند میراث فرهنگی ماست. آیات عرفانی نیز در قرآن کریم بسیار است. به تعبیر دیگر، آیاتی که از آنها برداشت و تفسیر عرفانی، در هر مکتبی شده است ( 4).
پی نوشت ها :
1. حدید، 3.
2. درباره ی نفخه الهی: حجر، 29؛ سجده، 9؛ « ص»، 72. درباره تکریم انسان» اسراء، 70؛ حجرات، 13. درباره خلیفه الهی انسان: بقره، 30؛ انعام، 165؛ یونس، 14؛ فاطر، 39؛ نمل، 62.
3. بقره، 146، 156؛ انبیائ، 35؛ مؤمنون، 115؛ عنکبوت، 57؛ سجده، 11.
4. قرآن شناخت، پیشگفته، ص 36-38.
منبع مقاله: خرمشاهی، بهاءالدین؛ (1390)، قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول.
خرمشاهی، بهاء الدین؛ ( 1390)،قرآن در زندگی و فرهنگ عامه، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}